آرپانت و اينترنت، برگي از تاريخچه انقلاب اطلاعات
مرتضي ميرحسيني
به دوران جنگ سرد برگرديم. سال 1957 كه شوروي ماهواره اسپوتنيك را به فضا فرستاد، اين ذهنيت براي بسياري از امريكاييها ايجاد شد كه در علم و نيز در صنايع نظامي از رقيبشان عقب افتادهاند. به قول نويسنده كتاب «انقلاب اطلاعات» تمرا اور «بسياري از مردم به اشتباه فكر ميكردند كه شوروي از ماهوارهاي مانند اسپوتنيك براي پرتاب بمب اتمي روي شهرهاي امريكا استفاده ميكند. بهعلاوه بسياري از امريكاييها عقب افتادن امريكا در مسابقه فضايي را شرمآور ميدانستند.» اين شرم فراگير در تصميمهاي بعدي دولت امريكا تأثير گذاشت و چندي بعد، در هفتمين روز از ماه فوريه 1958 به دستور مستقيم رييسجمهور اين كشور، آژانس پروژههاي تحقيقاتي پيشرفته (آرپا) تأسيس شد كه وظيفهاش «تأمين مالي پژوهشهاي علمي با تمركز زياد روي قدرت هستهاي و موشكي و كامپيوتر و الكترونيك بود.» پول هنگفتي كه آيزنهاور براي پيشرفت علم- علم در خدمت قدرت و برتري امريكا- اختصاص داده بود، توجه بسياري از دانشگاههاي ايالات متحد را جلب كرد و دانشمندان و محققان را در گوشه و كنار اين كشور به وسوسه انداخت. حتي دانشجويان بسياري تصميم به تحصيل در رشتههاي مرتبط با علوم كامپيوتر گرفتند و مثل سيل به اين زمين- در آن زمان تقريباً خالي- سرازير شدند. ميشود گفت آنهايي كه در شكلگيري اينترنت نقش داشتند، كساني بودند كه از حمايتهاي مالي آرپا استفاده كردند. در ميانشان نامهايي مثل لئونارد كلاينراك، مبدع «سوئيچينگ بسته» -كه روشي براي ارتباطات درونشبكهاي بود- و نيز جي ليكلايدر روانشناس و متخصص علوم كامپيوتر كه در دانشگاه امآيتي روي پروژه پردازش اطلاعات كار ميكرد ديده ميشود. ليكلايدر از اندك كساني بود كه آينده فناوري اطلاعات را ميديد و آن زمان، يعني اوايل دهه 1960 ميلادي، تصويري بسيار شبيه به اينترنتي كه اكنون در دسترس ماست در ذهن داشت. او «پيشبيني كرد كه تعاملات اجتماعي در شبكههاي كامپيوتري شكل ميگيرد، بسيار شبيه اينترنت امروزي. ليكلايدر در گزارشي در سال 1962 با عنوان ارتباط آنلاين انسان و كامپيوتر، آنچه را شبكه كامپيوتري بينكهكشاني، يا شبكه كهكشاني ميناميد به تصوير كشيد كه در آن مردم سراسر دنيا از طريق كامپيوتر باهم ارتباط برقرار ميكنند و به برنامهها و اطلاعات از هر سايتي و هر جايي دسترسي مييابند.» البته تاريخچه تحولي كه اكنون از آن به انقلاب اطلاعات ياد ميكنيم، بدون اشاره به نام رابرت تيلور ناقص ميماند. او سال 1965 جاي ليكلايدر را گرفت و سرپرست پروژه پردازش و انتقال اطلاعات شد. از آنجا كه با وزارت دفاع امريكا همكاري ميكرد و دوستان بانفوذ زيادي در آرپا داشت، دستش براي توسعه هرچه بيشتر پروژه و جذب حمايتهاي مالي بازتر بود. در خاطراتش روايت ميكند «زماني كه ايده ساخت شبكه در ذهنم بود- سال 1966 - ناگهان ايدهاي به سرم زد. به دفتر مدير آرپا پيش چارلي هرتسفلد رفتم و با او در اين باره صحبت كردم. او بلافاصله بودجهاي را در سازمانش جابهجا كرد و يك ميليون دلار از يكي از دفاترش گرفت و به من داد تا كارم را شروع كنم. اين جريان حدود بيست دقيقه طول كشيد.» تيلور و گروه محققانش، در مسير اجراي پروژه، لئو كلاينراك را هم- كه آن زمان در دانشگاه كاليفرنيا مشغول بود- به كار گرفتند و از سوئيچينگ بسته او در بهبود عملكرد شبكه خودشان استفاده كردند. شبكهاي كه آنان ساختند، چهار گره را به يكديگر وصل ميكرد: دانشگاه كاليفرنيا در لسآنجلس، موسسه پژوهشي استنفورد، دانشگاه كاليفرنيا در سانتاباربارا، دانشگاه يوتا. اولين پيام اينترنتي نيز- كه تكواژه «لاگين» بود - در همين شبكه از لسآنجلس به استنفورد ارسال شد (اكتبر 1969) . از پيامي كه ارسال كرده بودند فقط دو حرف ال (L) و او (O) به مقصد رسيدند و گويا در آن زمان كسي اهميت اتفاقي را كه افتاده بود درك نكرد. به قول كلاينراك «ما حتي يك دوربين يا ضبط صوت يا گزارش ثبتشدهاي براي اين واقعه نداشتيم. منظورم اين است كه براي هيچكس مهم نبود. سال 1969 سالي پرخبر و ويژه بود؛ انسان به كره ماه رفت، نمايشگاه هنر و موسيقي وودستاك برگزار شد، تيم متس قهرمان جام جهاني بيسبال شد، چارلز منسون در اينجا در لسآنجلس دست به كشتار مردم زد و اينترنت هم متولد شد. خب، چهار مورد اول را همه شنيده بودند، اما هيچكس چيزي از اينترنت نميدانست.»